نوع مقاله : پژوهشی

نویسندگان

1 بخش تاریخ، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران (نویسنده مسئول)

2 دانشجوی دکتری، گروه تاریخ، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران

چکیده

یکی از مباحثی که سده هاست فکر بسیاری از اندیشمندان را به خود مشغول کرده استبداد و راههای مبارزه با آن است. اساسأ استبداد با قدرت مطلقه ی شاه و سلطان شناخته می شود، قدرتی که هیچ حد و مرزی و محدودیتی برای خود قایل نیست و ایستایی و سکون و ارعاب بر جامعه حاکم می شود. عرصه متحول قدرت در ایران همواره با برآیند و تلاقی منازعه و مصالحه طبقات قدرتمند اجتماعی رقم خورده است. با این وجود دوره قاجار از نظمی خود جوش با محوریت نیروهای اجتماعی-سیاسی و دولت برخوردار بود. در این مقاله نگارنده در صدد است که با روش تبیینی و علّی و از منظر جامعه شناسی تاریخی، زمینه های استبداد در ساخت قدرت طبقاتی- اجتماعی جامعه ایران عصر ناصری را، در قالب تحرکات و کنش های جمعی، تبیین و تحلیل نموده و با کاربست الگوی تلفیقی ساختار بندی آنتونی گیدنز، پدیدة استبداد را از دوران ناصری تا پیش از جنبش تنباکو در ایران پی گیری نماید. بنابراین با استفاده از دیالکتیک کنش و ساختار و نسبت آن ها با عملکرد عاملان اجتماعی تأثیرگذار از موقعیت های اجتماعی خویشتن، می توانیم علت بنیادین ساختار استبدادی را از دوران ناصری تا پیش از جنبش تنباکو، در ساختارهای شکل گرفته در بطن وقایع و حوادث را در این دوران پی گیری، تبیین و تحلیل نماییم. یافته های پژوهش نشان می دهد که استبداد از رفتار دولت به تنهایی بر نمی آید بلکه ریشه در روابط پیچیده ای میان ساختار قدرت در جامعه شکل می گرفت.

کلیدواژه‌ها

موضوعات