نوع مقاله : علمی ترویجی
نویسندگان
دانشجوی دکتری ارتباطات دانشگاه تهران
چکیده
تاریخچه تحلیل گفتمان با ابهامی پیرامونِ نام «گفتمان » احاطه شده است. این اصطلاح، قلمرو وسیعی از معنا را دربرمیگیرد که در جایی میان دو «نشانگر » قرار دارد. به طور کلی، ممکن است چیزی شبیه به «ارائه گزارشهای مربوط به بسطِ زبان در حال استفاده» و «کشف ویژگیهای برجسته اجتماعی، سیاسی، روانی در موجودیتهای شبهِ متنی باشد». در زبان شناسیِ اجتماعی ، عموماً تأکید و تمرکز عمده بر درک ارتباط بین (محیطهای ) استفاده از زبان و (ویژگیهای ) زبانِ مورد استفاده بوده است. در چنین کارهایی، «اجتماعی بودن» و معانی و آثار آن، برجستهتر و بهعنوان پیشزمینه در نظر گرفته می-شود: چه کسی صحبت میکند، گفتگو با چه کسی صورت میپذیرد، در چه زمانی، با چه اهدافی و با استفاده از چه روشهایی. این عوامل و اهداف ردّی از خود به جا میگذارند - خواه جزئیات تلفظ در کارهای اولیه لابوف یا منظم و قاعدهمند بودنِ استفاده از محدوده خاصی از منابع زبانی ، که منجر به توسعه مفهوم «کدها » در نظریه برنشتاین میشود.
در رویکردهایی که بیشتر زبانمحور هستند و نه با محوریت زبانشناسیِ اجتماعی یا جامعهشناسی، تأکید بر این بوده است که آیا میتوان نظامات و قواعدی از نوع «رسمی » را در «بسطِ» گفتار و نوشتار «فراتر از» جمله، متمایز کرد و تشخیص داد؛ تا حدودی شبیه به مواردی که زبانشناسی در دهه 1970 در ارتباط با جمله بوجود آورده بود؛ چه در ساختارگرایی آمریکایی در اواسط قرن و چه در برداشتهای چامسکیمآبانه از سازماندهی زبان در سطح جمله یا سطح پایینتر از آن.
کلیدواژهها