نویسنده
گروه جامعه شناسی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه تهران
چکیده
روش تفسیری وبر به اعتبار اینکه مسئلهی تفهم در آن مرکزیت پیدا میکند اغلب ذیل رویکرد ذهنگرا و فردگرا قرار گرفته که مرز مشخصی با رویکرد عین گرا و کل گرا دارد. شارحان شناخته شدهی وبر روششناسی او را غیرتجربی و دروننگر قلمداد کردهاند. در این نوشتار سعی شده با اتکاء به متون اصلی وبر این تصویر رایج از روششناسی او مورد بازاندیشی قرار گیرد تا روشن شود مسئلهی عینیت و چگونگی دستیابی به شناخت عینی اصلی مهم در روش تفسیری است. بر مبنای هستیشناسی و معرفتشناسی استنتاج شده از متون وبر، تفسیر علی صحیح ضمن اینکه مستلزم کفایت ذهنی است مستلزم کفایت علی و مطابقت با جریان امور واقع نیز هست و از سوی دیگر اگرچه فهم کنش فرد دال مرکزی تفهم را تشکیل می دهد اما رویکرد کلگرا نیز برای توضیح عملی و جهتگیری موقتی در پژوهش ضرورت دارد. از این جهت برخلاف تفاسیر رایج، رگههایی از عینیتگرایی و کلگرایی در جامعهشناسی تفهمی وبر وجود دارد که نمیتوان با تقلیلگرایی هستیشناختی و معرفتشناختی آن را ذیل فردگرایی رادیکال درون نگر قرار داد.
کلیدواژهها