انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطاتجامعه فرهنگ رسانه3855-2322114320220823Crisis communications and local media:
Framing the flood news of 1400ارتباطات بحران و رسانه های محلی: چارچوب بندی اخبار سیل سال 1400 در شبکه استانی کرمان1141158627FAفرزاد غلامیاستادیار مطالعات ارتباطی گروه علوم ارتباطات اجتماعی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهرانمهراوه تقی زادهدانشجوی کارشناسی علوم ارتباطات اجتماعی دانشگاه تهرانJournal Article20221004انسانها در زیستبومهای فرهنگی گوناگونی زندگی میکنند که موجب تجربه کردن شرایط متفاوت و داشتن نیازهای متفاوت است. حوادث طبیعی، در بومهای مختلف رخ داده و نحوه ارتباط با مردم درباره آن در مدیریت بحرانها نقش مهمی دارد. رسانههای محلی میتوانند اطلاعات مورد نیاز بومها را ارائه دهند و بنابراین نحوه برساخت آنان از بحران بر درک مردم اثرگذار است. پرسش پژوهش این است که شبکه استانی کرمان به عنوان یک رسانههای محلی چگونه اخبار سیل سال 1400 را چارچوببندی کرده است؟. این پژوهش از روش کیفی تحلیل محتوا استفاده و نحوه چارچوببندی اخبار سیل 27 دی 1400 مناطق جنوبی کرمان را در پیش، حین و پس از بحران مطالعه کرده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد نگاه به سیل سازهمحور است که موجب میشود مدیریت غیرسازهای سیلاب نیز در راستای تفکر سازهمحور پی گرفته شود. در پیش از بحران سیل، علت وقوع آن با دلایل طبیعی چارچوببندی میشود. در حین بحران نیز، علل انسانی بروز سیل، «دیگری» است که از حکمرانی و از مردم پاییندست جدا میشود. راهکارهای جبران خسارت نیز مادی و سازهمحور است. در پس از بحران نیز، راهبرد بازسازی و تقویت مورد چارچوببندی قرار گرفت و راهکارهای کاهش خسارات سیلاب، سازهای بیان شد. یافتهها حاکی از آن است که اخبار استانی با وجود فعال بودن در پیش، حین و پس از بحران، منفعل در خلق گزارشهای خلاقانه و ارائه چارچوبهایی است که در صحبت مسئولان و مردم وجود ندارد و تنها بازنشردهنده چارچوبهای بیانشده بهوسیله آنان محسوب میشود.انسانها در زیستبومهای فرهنگی گوناگونی زندگی میکنند که موجب تجربه کردن شرایط متفاوت و داشتن نیازهای متفاوت است. حوادث طبیعی، در بومهای مختلف رخ داده و نحوه ارتباط با مردم درباره آن در مدیریت بحرانها نقش مهمی دارد. رسانههای محلی میتوانند اطلاعات مورد نیاز بومها را ارائه دهند و بنابراین نحوه برساخت آنان از بحران بر درک مردم اثرگذار است. پرسش پژوهش این است که شبکه استانی کرمان به عنوان یک رسانههای محلی چگونه اخبار سیل سال 1400 را چارچوببندی کرده است؟. این پژوهش از روش کیفی تحلیل محتوا استفاده و نحوه چارچوببندی اخبار سیل 27 دی 1400 مناطق جنوبی کرمان را در پیش، حین و پس از بحران مطالعه کرده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد نگاه به سیل سازهمحور است که موجب میشود مدیریت غیرسازهای سیلاب نیز در راستای تفکر سازهمحور پی گرفته شود. در پیش از بحران سیل، علت وقوع آن با دلایل طبیعی چارچوببندی میشود. در حین بحران نیز، علل انسانی بروز سیل، «دیگری» است که از حکمرانی و از مردم پاییندست جدا میشود. راهکارهای جبران خسارت نیز مادی و سازهمحور است. در پس از بحران نیز، راهبرد بازسازی و تقویت مورد چارچوببندی قرار گرفت و راهکارهای کاهش خسارات سیلاب، سازهای بیان شد. یافتهها حاکی از آن است که اخبار استانی با وجود فعال بودن در پیش، حین و پس از بحران، منفعل در خلق گزارشهای خلاقانه و ارائه چارچوبهایی است که در صحبت مسئولان و مردم وجود ندارد و تنها بازنشردهنده چارچوبهای بیانشده بهوسیله آنان محسوب میشود.https://www.jscm.ir/article_158627_fbcaafe5b9232d1da8f8b5df93f88f6d.pdfانجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطاتجامعه فرهنگ رسانه3855-2322114320220823A study on the Goals and Programs of Women's Entrepreneurial Empowerment in Malaysiaتأملی بر اهداف و برنامههای توانمندسازی کارآفرینانۀ زنان در کشور مالزی4371156027FAمحمدعثمان حسینبُردانشیار جامعهشناسی دانشگاه سیستان و بلوچستان؛ زاهدان، ایرانبهروز روستاخیزاستادیار مردمشناسی و عضو پژوهشکده مطالعات و سیاستگذاری اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی؛ تهران، ایرانسمیرا آهاردانشآموخته کارشناسیارشد جامعهشناسی دانشگاه سیستان و بلوچستان؛ زاهدان، ایرانJournal Article20211016Women, as half of the world's population, play an important role in the development of different societies. Therefore, solving women's issues and problems is very important; In particular, addressing the issue of their empowerment, which is an effort to improve their economic, cultural and social status. In this regard, looking at a set of global experiences shows that innovation and social entrepreneurship can be used as strategies to empower and improve the situation of women. Accordingly, the present study seeks to examine the experiences of Malaysia in the field of women's empowerment by using innovation and social entrepreneurship models by conducting a documentary study and moving from a descriptive-analytical approach. In the end, after reviewing and analyzing the experiences of this country based on the content analysis technique, the lessons learned are classified and examples are mentioned for each category; Including gender equality programs; Support for working women; Attention to women in political and governmental decisions; Paying attention to financing women's business activities; Training, guidance and evaluation.زنان بهعنوان نیمی از جمعیت جهان، نقش مهمی در توسعه جوامع مختلف دارند. بنابراین رفع مسائل و مشکلات زنان، بهویژه پرداختن به موضوع توانمندسازی آنان که تلاشی برای ارتقای سطح اقتصادی، فرهنگی و اجتماعیشان میباشد، بسیار حائز اهمیت است. در همین راستا، نگاه به مجموعهای از تجربیات جهانی نشان میدهد که میتوان از کارآفرینی بهعنوان راهکاری برای توانمندسازی و بهبود وضعیت زنان بهره بُرد. پژوهش حاضر بر همین اساس، به دنبال آن بوده است تا با انجام یک مطالة اسنادی و با حرکت از رویکردی توصیفی-تحلیلی، به بررسی تجربیات کشور مالزی در حوزة توانمندسازی زنان بپردازد. در پایان، پس از بررسی و تحلیل تجربیات این کشور بر پایة تکنیک تحلیل مضمون، درسآموختههای آن طبقهبندی و برای هر مقوله نیز مصادیقی ذکر گردیده است؛ که از جملة این موارد میتوان به پیگیری برنامههای برابری جنسیتی؛ حمایت از زنان شاغل؛ توجه به زنان در تصمیمگیریهای سیاسی و دولتی؛ توجه به تأمین مالی فعالیتهای تجاری زنان؛ آموزش، راهنمایی و ارزیابی اشاره داشت.https://www.jscm.ir/article_156027_38f2c455a2a7e1be8758c33efd5f67d7.pdfانجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطاتجامعه فرهنگ رسانه3855-2322114320220823The Relationship between Attachment styles and Addiction to Online Social Networks with the Mediating Role of Online Social Supportرابطه سبکهای دلبستگی با اعتیاد به سایتهای شبکههای اجتماعی آنلاین با نقش واسطهای حمایت اجتماعی آنلاین7395160654FAناصر یوسفیدانشگاه کردستان، سنندج، ایرانشریفه غلامیدانشگاه کردستان، سنندج، ایران0000-0002-1383-2469Journal Article20220725online social networks. The aim of present study is to investigate the relationship between attachment and online social network addiction with the mediating role of online social support. The statistical population of this study was cyberspace users living in Kurdistan province, who have used at least one online social network, In March 2022. The sample group consisted of 384 cyberspace users, who were selected using non-probability sampling method. They responded to the Collins & Read (1990) Adult Attachment Styles Questionnaire, the Mobile-based Social Network Addiction Scale developed by Khajeh Ahmadi et al. (2016), and the Nick, et al (2018) Online Social Support Scale. Data analysis was performed by descriptive and inferential statistical methods (mean, standard deviation, simultaneous regression, and Pearson correlation coefficient) using SPSS23 software. Findings show that there is a significant positive relationship between anxious / ambivalent / avoidant attachment styles and online social network addiction. But there is no significant relationship between secure attachment style and online social network addiction. In addition, it was found that there is a significant positive relationship between anxious/ambivalent attachment style and online social support, but there is no significant relationship between avoidant/secure attachment styles and online social support. Also, there is a significant positive relationship between online social support and addiction to online social networks. Analysis of data through the VAF index shows that online social support as a mediating variable has a small effect on the relationship between adult attachment styles and online social network addiction.هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه دلبستگی با اعتیاد به سایتهای شبکههای اجتماعی آنلاین با نقش واسطهای حمایت اجتماعی آنلاین است. جامعه آماری این پژوهش، کابراین فضای مجازی ساکن استان کردستان بودند که در اسفندماه سال ۱۴۰۰ از حداقل یکی از شبکههای اجتماعی آنلاین استفاده میکردند. نمونه شامل ۳۸۴ نفر از کاربران فضای مجازی بود که به روش غیراحتمالی انتخاب شده بودند و به پرسشنامه سبکهای دلبستگی بزرگسالان Collins & Read (1990)، مقیاس اعتیاد به شبکههای اجتماعی مبتنی بر موبایل خواجهاحمدی و همکاران (۱۳۹۵)، و مقیاس حمایت اجتماعی آنلاین Nick, et al (2018) پاسخ دادند. برای تحلیل دادهها از روشهای آماری توصیفی و استنباطی (میانگین، انحراف معیار، رگرسیون همزمان، و ضریب همبستگی پیرسون) در نرمافزار spss23 استفاده شد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که بین سبکهای دلبستگی اضطرابی/دوسوگرا، و اجتنابی با اعتیاد به سایتهای شبکههای اجتماعی آنلاین رابطه مثبت معنادار وجود دارد. اما رابطه سبک دلبستگی ایمن با اعتیاد به سایتهای شبکههای اجتماعی آنلاین معنادار نیست. همچنین، بین سبک دلبستگی اضطرابی/دوسوگرا با حمایت اجتماعی آنلاین رابطه مثبت معنادار وجود دارد، اما بین سبکهای دلبستگی اجتنابی و ایمن با حمایت اجتماعی آنلاین رابطه معنادار وجود ندارد. و نیز، بین حمایت اجتماعی آنلاین با اعتیاد به سایتهای شبکههای اجتماعی آنلاین رابطه مثبت معنادار وجود دارد. تحلیل دادهها از طریق شاخص VAF نشان میدهد که حمایت اجتماعی آنلاین به عنوان متغیر میانجی، اثر جزئی در رابطه بین سبکهای دلبستگی بزرگسالان و اعتیاد به سایتهای شبکههای اجتماعی آنلاین دارد.https://www.jscm.ir/article_160654_739acfab62e0027f8e420a3379aff7f4.pdfانجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطاتجامعه فرهنگ رسانه3855-2322114320220823Analyzing the Challenges of Toy Industry in Iranتحلیل چالشهای صنعت اسباببازی در ایران97123154795FAروح اله ابوجعفریدکترای سیاست گذاری علم و فناوری، عضو هیئت علمی و مدیر گروه اقتصاد دانش بنیان پژوهشکده مطالعات فناوری ریاست جمهوری، تهران، ایران،0000-0003-0644-393Xمهدی رحیمی نسبدانشجوی دکتری اقتصاد، دانشگاه امام صادق علیهالسلام، پژوهشگر پژوهشکده مطالعات فناوری ریاست جمهوری، تهران، ایرانJournal Article20220621As the future makers of societies, children and adolescents play the greatest role in the future of the countries, and how they train is one of the key issues of society. The toy is the first training tool that a child deals with from the beginning of his personality formation. Nevertheless, analyzing the research has shown that this industry's cultural and economic dimensions in Iran have not been well understood and are not in the right direction. As the total production of toys in the best condition, it accounts for less than 10% of the domestic market volume. Therefore, this article aims to accurately recognize the challenges of the Iranian toy industry in terms of conceptual modeling. To achieve this goal, a qualitative approach and a Theme analysis method have been used. The research population consisted of managers, policy-makers, experts, and businessmen in Iran's toy industry. Twenty-one participants were selected through a targeted sampling method. The findings showed that the challenges and shortcomings of the Iranian toy industry can be defined in four categories: weakness in cultural, legal, manufacturing, and commercial infrastructure.کودکان و نوجوانان، بهعنوان شکلدهندگان آینده جوامع، بزرگترین نقش را در آینده کشورها ایفاء میکنند و به همین جهت چگونگی تربیت آنها از کلیدیترین مسائل یک جامعه است. اسباببازی اولین وسیله پرورشی است که کودک از ابتدای شکلگیری شخصیتش با آن مواجه میشود. بااینوجود، کنکاش پیرامون پژوهشهای صورت گرفته نشان میدهد که ابعاد فرهنگی و اقتصادی این صنعت در ایران بهدرستی درک نشده و در مسیر صحیح قرار نگرفته است. بهنحویکه مجموع تولیدات داخلی اسباببازی در بهترین وضعیت، کمتر از ده درصد حجم بازار داخلی را به خود اختصاص میدهد. لذا هدف مقاله حاضر شناخت دقیق چالشهای صنعت اسباببازی ایران در قالب ارایه الگویی مفهومی است. برای نیل به این هدف، از رویکرد کیفی و روش تحلیل مضمون استفادهشده است. جامعه پژوهش شامل مدیران، سیاستگذاران، متخصصان و فعالان اقتصادی صنعت اسباببازی ایران بوده که با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند تعداد 21 نفر بهعنوان مشارکتکنندگان در پژوهش انتخاب شدند. یافتهها نشان داد که چالشها و کاستیهای صنعت اسباببازی ایران را میتوان در چهار مقوله تعریف کرد که عبارتاند از: ضعف در زیرساختهای فرهنگی، قانونی، تولیدی و تجاری.https://www.jscm.ir/article_154795_9e6b165edfd28b4bf3846cf305e4e8b6.pdfانجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطاتجامعه فرهنگ رسانه3855-2322114320220823Campaign of female candidates for Iran’s parliamentary Election in Social media; Case study of Instagramکارزار انتخاباتی کاندیداهای زن مجلس شورای اسلامی در شبکههای اجتماعی؛ مطالعه موردی صفحات اینستاگرامی125151155998FAسمیه سادات شفیعیدانشیار جامعه شناسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگیسیده زهرا حسینی فرکارشناس ارشد ارتباطات اجتماعی-روزنامه نگاریJournal Article20220704The present study examines the campaigns of female candidates during the 11th parliamentary elections (2019) in social media. Exploring the posts presented on their Instagram pages to find out how they used the capacities of this popular platform for political propaganda and political bargaining to attract the attention of indigenous voters.<br />Pages of the 8 winner and loser candidates in noncenteral areas, especially constituencies involving ethnic groups and minorities, were monitored and video and textual information was analyzed during the permitted campaign period. The total data of 121 posts were analyzed quantitatively and qualitatively in terms of duration of activity, number of posts, number of comments, number of words, type of images, number of likes, number of followers.<br />The findings show that female candidates and their election campaigns did not make much use of the capacities of Instagram cyberspace in the election campaign in terms of the mentioned variables. The methods of face-to-face communication, backed by kinship-ethnic relations, may have determined the voting behaviour of these candidates. However, features such as not providing the audience with the opportunity to comment, not expressing political orientation, not taking a stand on issues related to the status of women and their demands in the local community on the one hand and analyzing the qualitative content of their advertising images on personal pages on the other, indicate that the old media gatekeepers are still present. As a result, female candidates have been very cautious in the popular Instagram media for getting the votes.پژوهش حاضر به بررسی کارزار کاندیداهای زن در جریان رقابت های انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی (۱۳۹۸) و پست های ارائه شده در صفحات اینستاگرامی آنان می پردازد تا دریابد آنان چگونه و از چه ظرفیت های این پلتفرم رایج و پرطرفدار در جهت تبلیغات سیاسی و چانهزنی برای جلب نظر رأیدهندگان بومی بهره گرفتهاند. در جهت مطالعه اکتشافی و بررسی نمونههای متنوع، صفحات ۸ کاندیدای برنده و بازنده مناطق خارج از مرکز و بهویژه حوزههای انتخابیه دربردارندۀ اقوام و اقلیتهای قومی رصد و اطلاعات منتشرۀ تصویری و متنی در ایام مجاز تبلیغات مورد تحلیل قرار گرفت. مجموع دادههای ۱۲۱ پست از بُعد مدت زمان فعالیت، تعداد پستها، تعداد کامنتها، تعداد کلمات، نوع تصاویر، تعداد لایک، تعداد دنبالکنندگان مورد تحلیل کمی و کیفی قرار گرفت. <br />نتایج نشان میدهد کاندیداهای زن و ستادهای انتخاباتیشان از ظرفیتهای فضای مجازی اینستاگرامی در کارزار انتخاباتی برحسب متغیرهای مذکور بهره چندانی نبردهاند؛ چه بسا شیوههای ارتباطات رودررو و با پشتوانۀ روابط خویشاوندی- قومی تعیینکنندۀ رفتار رأیدهی به این کاندیداها بوده باشد. بااینحال معیارهایی چون عدم ارائۀ فرصت کامنتگذاری به مخاطبان، عدم بیان گرایش سیاسی، عدم موضعگیری نسبت به موضوعات مرتبط با وضعیت زنان و مطالباتشان در پهنۀ اجتماع محلی از یکسو و نیز تحلیل محتوای کیفی تصاویر تبلیغاتی آنان در صفحات شخصی از سوی دیگر نشان میدهد دروازهبانان عرصههای رسانههای قدیمی همچنان حاضر بوده و در نتیجه کاندیداهای زن مورد مطالعه در جهت تأمین امنیت آرای خود در رسانه پرطرفدار اینستاگرام بسیار محتاطانه عمل کردهاند.https://www.jscm.ir/article_155998_0b7509a03ac3541b3b1c4f6ba2a2973a.pdfانجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطاتجامعه فرهنگ رسانه3855-2322114320220823Analysis and explanation of the capacities of the implementing organizations in order to empower the residents of the marginalized areasتحلیل و تبیین ظرفیت های سازمانهای مردم نهاد در راستای توانمندسازی ساکنان مناطق حاشیه نشین153190155999FAمطهره صالحیکارشناسی ارشد مدیریت دولتی دانشگاه سیستان و بلوچستان-زاهدان-ایران.حبیب الله سالارزهیدانشیارگروه مدیریت دولتی ، دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدان، ایرانعبدالمجید ایمانیاستادیار گروه مدیریت دولتی دانشگاه سیستان و بلوچستان-زاهدان-ایرانJournal Article20210829One of the important issues of urban poverty is marginalization. Marginal areas are also part of the large system of the city, but the livelihood of marginalized residents is different from other parts of the city in terms of spatial, economic, social and cultural boundaries and faces severe shortages. Marginalization plays a role, so we must use the capacity of non-governmental organizations. This research has been done with qualitative content analysis technique, which is based on collecting data from national and international articles and reports related to them and other reliable sources related to the capacity of organizations in order to empower marginalized residents and evaluations and The authors' mental impressions of these sources have been made. In this study, one category of NGOs' capacities in order to empower marginalized residents, three sub-categories of local community policy-making, popular institution building and behavioral psychology and twelve codes including discovering and recognizing general issues, education, measuring perspectives, motivation. Accepting and creating public legitimacy, expanding and strengthening coordination between municipalities and non-governmental organizations, public mobilization and public participation, informing and raising awareness, attracting public funds and small resources, prevention, treatment and guidance and guidance to The capacities of non-governmental organizations in order to empower the marginalized residents were discussed.یکی از مسائل مهم فقر شهری حاشیهنشینی است . مناطق حاشیه هم جزئی از سیستم بزرگ شهر هستند اما معیشت ساکنان حاشیه نشین از لحاظ محدوده فضایی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با سایر نقاط شهر متفاوت و با کمبود های شدید مواجه است با توجه به گسترش این معضل دولت بهتنهایی نمیتواندبه ارتقاء بخشی کیفیت زندگی ساکنان حاشیه نشینن نقش ایفا کند به همین دلیل باید از ظرفیتهای سازمانهای مردمنهاد هم استفاده کنیم . این تحقیق با تکنیک تحلیل محتوای کیفی به انجام رسیده است که مبتنی بر گردآوری داده ها از مقالات و گزارش های ملی و بین المللی مرتبط با آنها وسایر منابع معتبر مرتبط با موضوع ظرفیت های سازمانهای مردم نهاد در راستای توانمندسازی ساکنان حاشیه نشین و ارزیابی ها و برداشت های ذهنی نگارندگان از این منابع صورت گرفته است. در این مطالعه یک مقوله ظرفیت های سازمان های مردم نهاد در راستای توانمند سازی ساکنان حاشیه نشین ، سه زیر مقوله خط مشی گذاری اجتماع محلی ، نهاد سازی مردمی و روانشناسی رفتاری و دوازده کد شامل کشف و شناخت مسائل عمومی، آموزش، سنجش دیدگاهها، انگیزش،پذیرش و ایجاد مشروعیت عامه، گسترش و تقویت هماهنگی بین شهرداری و سازمان های مردم نهاد ، بسیج عمومی و جلب مشارکت مردمی، اطلاع رسانی و آگاه سازی، جذب سرمایه ها و منابع کوچک مردمی ، پیش گیری ، درمان و راهنمایی و هدایت که به عنوان ظرفیت های سازمان های مردم نهاد در راستای توانمند سازی ساکنان حاشیه نشین مطرح شدند.https://www.jscm.ir/article_155999_bd37dea1b14cbe031df78700faf4cfd8.pdfانجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطاتجامعه فرهنگ رسانه3855-2322114320220823Analysis of obstacles and barriers to intergenerational dialogue in the familyتحلیل موانع و بازدارنده های گفتگوی بین نسلی در خانواده191218159379FAمنصور ساعیاستادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی000-0001-6599-0824Journal Article20221019the main abject of this study is analyzing the obstacles and barriers of intergenerational dialogue within the Iranian family. In order to achieve the objectives of this current research, qualitative methodology was used and semi-structured in-depth interview was used to collect information. 20 experts and researchers in the field of intergenerational relations in Iran were selected with the purposeful sampling method to interview.This experts and researchers have been concerned and continuously engaged in this research field for about two decades. Data analysis was done through three stages of open coding, central coding and selective coding by the use of MaxQDA software. The results showed that the most important intra-family obstacles to intergenerational dialogue are " weighty economic and social responsibilities of the family", "reduction of collective leisure and common space in the family", "loss of authority and parenting role of parents", "unfavorability of the quality of parents' relations with children" and "lack of knowledge and communication skills between parents and children".<strong>هدف مطالعه حاضر تحلیل موانع و بازدارندههای گفتگوی بین نسلی در درون خانواده ایرانی است. برای نیل به اهداف پژوهش حاضر از روششناسی کیفی و برای جمعآوری اطلاعات از تکنیک مصاحبه عمیق نیمه ساختارمند استفاده شد. با شیوه نمونهگیری هدفمند تعداد 20 نفر از صاحبنظران و پژوهشگران حوزه روابط بین نسلی در ایران که طی دو دهه گذشته بهصورت دغدغهمند و مستمر به پژوهش در این حوزه مشغول بودهاند، انتخاب و با آنها مصاحبه انجام شد. تحلیل دادههای مصاحبه طی سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی و با کمک نرمافزار مکس کیودا انجام شد. نتایج نشان داد که مهمترین موانع درون خانوادگی گفتگوی بین نسلی «مسئولیتهای سنگین اقتصادی و اجتماعی خانواده»، «کاهش فراغت جمعی و فضای مشترک خانواده»، «از دست رفتن مرجعیت و نقش والدگری والدین»، «نامطلوب بودن کیفیت روابط والدین با فرزندان» و «فقدان شناخت و مهارت ارتباطات محور بین والدین و فرزندان» هستند</strong>https://www.jscm.ir/article_159379_65314fd1ad74919632f4b94bce277932.pdfانجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطاتجامعه فرهنگ رسانه3855-2322114320220823Compare the Attitudes and the Use of Working Women and Housewives Ardabil toward Instagramمقایسه نگرش و استفاده زنان شاغل و خانه دار شهر اردبیل نسبت به اینستاگرام219246156022FAعلی جعفریگروه علوم ارتباطات، واحد اردبیل، دانشگاه آزاد اسلامی، اردبیل، ایران0000-0001-9204-8105Journal Article20210112aim This study is Compare the attitudes and the use of working women and housewives Ardabil toward Instagram. method was survey. The population of this study All working women and housewives in Ardabil city of 135,000 households And 27,000 thousand employees, among them 384 for each group Individually for example, was chosen by Morgan table. To Housewives and working to determine the attitude of the questionnaire Instagram Was used. The data using the software spss Were analyzed. The results showed that 30 percent of 49% of working women and housewives are members of Instagram. Women's Home With more time spent on Instagram relative to working women and Both groups are used more for entertainment and recreation. The attitude Overall housewives and working to Instagram there is a significant difference in So that the general attitude positive attitude toward working women, housewives Instagram Is negative. Between housewives and working women's attitude towards the performance, ethical issues There is a significant gender difference and Instagram so that the attitudes of both Group functions Instagram is somewhat negative. Negative attitude to working women Ethics in Instagram and housewives have a positive attitude to it.هدف پژوهش حاضر مقایسه نگرش و استفاده زنان شاغل و خانه دار اردبیل نسبت به اینستگرام بود که به روش پیمایشی انجام گرفت. جامعه آماری تحقیق حاضر کلیه زنان شاغل و خانه دار شهرستان اردبیل به تعداد 135000 نفر خانه دار و 27000 هزار نفر شاغل بودند که از بین آنها 384 نفر برای هر گروه به صورت جداگانه به عنوان نمونه از طریق جدول مورگان و گرجسی انتخاب شد. داده های تحقیق با استفاده از نرم افزار spss د مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان داد که 30 درصد از زنان شاغل و 49 درصد از زنان خانه دار عضو اینستاگرام هستند. زنان خانه دار مدت زمان بیشتری را نسب به زنان شاغل در اینستاگرام سپری می کنند و هر دو گروه بیشتر جهت سرگرمی و تفریح از آن استفاده می کنند. بین نگرش کلی زنان خانه دار و شاغل به اینستاگرام تفاوت معنی داری وجود دارد به گونه ای که نگرش کلی زنان خانه دار به اینستاگرام مثبت و نگرش زنان شاغل منفی است. بین نگرش زنان خانه دار و شاغل نسبت به کارکردها، مسائل اخلاقی و جنسیتی اینستاگرام تفاوت معنی داری وجود داردhttps://www.jscm.ir/article_156022_4e6e97748b51f71d2f12fb6721a60a2d.pdfانجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطاتجامعه فرهنگ رسانه3855-2322114320220823The Consequences of the COVID-19 Outbreak on Iranian Musicپیامدهای کرونا برای موسیقی ایران247272160651FAسندوس محمدی نوسودیدانشجوی دکترای علوم ارتباطات دانشگاه تهرانJournal Article20220908he outbreak of covid-19 has lasted more than 2 years and wide closures, quarantine, isolation and restriction in traveling, have made considerable transformation in different economic, social, cultural and artistic areas including music as an art which experienced dramatic changes. These changes while promising deep achievements in future, have made reviewing and rethinking on common rules in this music art- industry.<br />The main issue of research is the consequences of covid-19 on Iranian music. The findings show that Iranian music have faced considerable developments in 4 fields during the pandemic including music education, production, distribution and consumption. These developments have made new prospects for Iranian music and paved the way to put Iranian music in new pathways.<br />According to the cancelling music events during pandemic which were held non virtually before coronavirus outbreak, the current gradual virtualization of the music value chain including production, distribution and consumption will change dramatically in postcrowna era.<br />As Iranian music artists do not use internet vastly for music practices and, it may gradually lead Iranian music listeners who are constant users of internet to nonIranian music. So more virtual practices of Iranian musicians are necessary.در دورۀ شیوع ویروس کرونا، هنر- صنعت موسیقی، تغییرات چشمگیری را تجربه کرده است که باعث بازاندیشیهای جدی در رویههای معمول فعالیت در این حوزه شدهاند. این بازاندیشی و تجدیدنظر در مناسبات رایج در یک حوزه، همزمان که منادی دستاوردهایی عمیق برای آینده است، میتواند چالشهایی گسترده را به همراه داشته باشد که آیندۀ هنرـصنعت موسیقی را رقم میزنند. به همین دلیل هدف اصلی پژوهش پیشرو، واکاوی پیامدهای شیوع پاندمی کووید-19 بر موسیقی ایران است. برای دستیابی به هدف پژوهش با 9 نفر از خبرگان حوزۀ موسیقی، مصاحبۀ عمیق نیمهساختاریافته صورت گرفته است. یافتههای پژوهش مؤید این نکته هستند که موسیقی ایران در دورۀ پاندمی در چهار حوزۀ اصلی تولید، توزیع، آموزش و مصرف با تحولاتی شگرف مواجه شده است و چشماندازهای نوینی پیش روی موسیقی قرار گرفتهاند که باعث میشوند موسیقی در ایران در مسیری متفاوت با دوره پیش از کرونا قرار گیرد. در این شرایط، با توجه به عدم اجرای رویدادهای موسیقیایی که پیشتر بهصورت حضوری (غیرمجازی) برگزار میشدند، روند مجازی و شبکهای شدن که بهصورت تدریجی در حال رخ دادن بود، تشدید یافت. با توجه به اینکه در بهرهبرداری از فضای مجازی برای فعالیتهای موسیقایی، آهنگ همسانی بین جامعه هنری ایران و مخاطبانشان وجود ندارد و معمولاً مخاطبان بیشتر از ظرفیتهای این فضا استفاده میکنند، با ادامۀ این روند در درازمدت ممکن است ذائقۀ برخی کاربران ایرانی فضای مجازی به موسیقی خارجی گرایش یابد. به همین دلیل، ایجاد ظرفیتهای بیشتری برای حضور فعالتر جامعه هنری در فضای مجازی ضرورت دارد.https://www.jscm.ir/article_160651_079ca2c2d8bbc1388d1d08e8231dde57.pdfانجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطاتجامعه فرهنگ رسانه3855-2322114320220823Participatory criminal policy in cyberspace;
From necessity and efficiency to executive measuresسیاست جنایی مشارکتی در فضای سایبر؛ از ضرورت و کارایی تا تدابیر اجرایی273292156025FAاحسان سلیمی قلعهاستادیار گروه حقوق دانشکده علوم انسانی دانشگاه مراغهJournal Article20211014One of the biggest challenges for the criminal justice system is tackling cybercrime. Due to the special characteristics of cybercrime, the government criminal response to the scope of these crimes is not sufficient and efficient; to tackle cybercrime comprehensively and successfully, it is essential to have a participatory criminal policy with the broad cooperation of NGOs, users and citizens of cyberspace. The present study evaluates the possibility of adopting a participatory criminal policy in cyberspace by descriptive-analytical method and using library resources and seeks to identify the executive mechanisms of this strategy. Findings of this study include measures such as "inviting honorable people to have an effective presence in cyberspace", "forming private patrol groups", "strengthening online norms", "delegating part of the prosecution to NGOs", "helping former criminals to "Discovery of a crime", "Using a jury during a trial", "Providing public services instead of punishment" and "Compensation for damages through cyber insurance" are introduced as options for a participatory strategy in controlling and combating cybercrime.یکی از بزرگترین چالشهای دستگاه عدالت کیفری، مقابله با جرایم سایبری است. به سبب ویژگیهای خاص جرایم سایبری، اکتفا به واکنش کیفری دولتی، در برابر گستره این جرایم کافی و کارآمد نیست؛ برای مقابلهی همهجانبه و موفق با جرایم سایبری، کاربست یک سیاست جنایی مشارکتی با همکاری گسترده سازمانهای مردمنهاد، کاربران و شهروندان فضای سایبر ضروری است. تحقیق حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای، ضمن بررسی امکان و ضرورت کاربست سیاست جنایی مشارکتی در فضای سایبر، درصدد شناسایی سازوکارهای اجرایی این راهبرد است. یافتههای این پژوهش تدابیری همچون «دعوت از افراد شریف برای حضور اثرگذار در فضای مجازی»، «تشکیل گروههای گشت زنی خصوصی»، «تقویت هنجارهای بر خط»، «تفویض قسمتی از امر تعقیب به سازمانهای مردمنهاد»، «استمداد از بزهکاران پیشین برای کشف جرم»، «استفاده از هیئتمنصفه در جریان دادرسی»، «ارائه خدمات عامالمنفعه به جای مجازات» و «جبران خسارات ناشی از جرم از طریق بیمه سایبری» را به عنوان گزینههای یک راهبرد مشارکتی در کنترل و مقابله با جرایم سایبری معرفی میکند.https://www.jscm.ir/article_156025_b15157677eb2b3fc38c342404b5f7ee5.pdfانجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطاتجامعه فرهنگ رسانه3855-2322114320220823Cyberspace and overt and covert violence (Case study: citizens of Rasht)فضای مجازی و خشونت آشکار و پنهان (مورد مطالعه: شهروندان شهر رشت)293315156028FAمیلاد بسطامیموسسه آموزش عالی غیر انتفاعی،غیردولتی،کوشیارنادر افقیعضو هیات علمی-گروه علوم اجتماعی- دانشگاه گیلان0000-0001-9456-2503رضا علیزادهدانشگاه گیلان -پژوهشکده گیلان شناسی0000-0001-7876-6354Journal Article20220208In the current era, cyberspace has attracted the attention of a large number of people due to its extensive functions and interactions and has attracted many users. Is. In this study, exposure to violent virtual content and the impact of external conditions and environment based on social learning theory and the role of virtual networks in reproducing overt and covert violence based on planting theory were among the approaches studied. The research data were collected by a questionnaire with a sample size of 384 people and by random cluster sampling method. The statistical population was also citizens of the five districts of Rasht. According to the research findings: Exposure to violent virtual content and the use of virtual networks and the desirability of external conditions and environments increase overt and covert violence. Based on the results of multiple regression, the violent virtual content variable explains 48% of the changes in the violence variable, and this variable has the most direct effect on overt and covert violence.در عصر کنونی فضای مجازی به دلیل کارکردها و تعاملات گسترده خود مورد توجه شمار زیادی از افراد قرار گرفته و کاربران زیادی را به خود جلب نموده است .پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه فضای مجازی با بروز خشونت آشکار و پنهان در شهروندان شهر رشت انجام شده است. در این پژوهش ،در معرض محتوای مجازی خشونت آمیز بودن و تاثیر شرایط و محیط خارجی بر اساس نظریه یادگیری اجتماعی و نقش شبکه های مجازی در بازتولید خشونت آشکار و پنهان بر اساس نظریه کاشت ،ازجمله رویکرد های مورد بررسی بودند. دادههای پژوهش بهوسیله پرسشنامه و با حجم نمونه 384 نفر و با روش نمونهگیری خوشهای تصادفی، جمعآوریشده است، جامعه آماری نیز شهروندان مناطق پنجگانه شهر رشت بودند. طبق یافته های پژوهش: قرار گرفتن در معرض محتوای مجازی خشونت آمیزو استفاده از شبکه های مجازی ومطلوبیت شرایط و محیط خارجی باعث افزایش خشونت آشکار و پنهان می گردد. بر اساس نتایج رگرسیون چندگانه، متغیر محتوای مجازی خشونت آمیز 48 درصد از تغییرات متغیر خشونت را تبیین می کند و این متغیر بیشترین اثر مستقیم را بر خشونت آشکار و پنهان داشته استhttps://www.jscm.ir/article_156028_162962de193e11bfa93f12558a11da89.pdf